این جا صدای آهنگ های پاپ لس آنجلسی و غرب زده آنقدر بلند است که فریادهای "حاج مهدی باکری"دیگر به گوش نمی رسند.
این جا همه!!! " حاج محمد ابراهیم همت " را با نام اتوبان همت
می شناسند.
این جا ستارگان درخشان هالیوود آنقدر زیاد شده اند که دیگر کسی ستارگان پرفروغ کربلای ایران را نمیبیند!!!
اینجا بر دیوار های شهر روی عکس شهدا پوستر تبلیغاتی
می چسبانند!!!
اینجا نام شهید را برای آنکه بچه ها خشونت طلب و جنگ طلب بار نیایند از کوچه ها برداشته و نام نگین و جاوید میگذارند!!!
اینجا کسی نمیداند که شهید مهدی باکری در وصیت نامه خود از خدا خواسته بود جسدش برنگردد و تکه ای از زمین را اشغال نکند!!!
اینجا کسی نمیداند شهید مهدی زین الدین رتبه چهار کنکور سراسری را داشت!!!
این جا کسی نمیداند شهید مصطفی چمران دکترای فیزیک هسته ای داشت و یکی از نخبگان ایران بود!!!
این جا کسی نمیداند تکه های پیکر شهید محمد نوبخت را درون گونی
برای خانواده اش فرستاده بودند!!!
اینجا کسی نمیداند در عملیات خیبر شهید مهدی باکری برادرش حمید باکری را جا گذاشت و رفت!!!
اینجا دیگر شهدا زنده نیستند و در پیچ و خم ارتباطات به خاک سپرده شده اند!!!
اینجا دیگر کسی نمی خواهد گمنام بماند و همه به دنبال کسب نام هستند!!!
اینجا جانبازان موجی را از اجتماع دور نگه می دارند تا آسیبی به افکار عمومی نرسانند!!!
اینجا جانباز شیمیایی به خاطر نداشتن پول در بیمارستان پذیرش نمیشودو شهد شهادت می نوشد!!!
اینجا دشمن در خانه ی ماست و دیگر کسی حاضر نیست به نبرد با دشمن برود!!!
اینجا کسی نمی خواهد با صدای الله اکبر لرزه بر تن دشمن بیاندازند!!!
اینجا در پناه میز هستیم دیگر کسی پشت خاکریز پناه نمی گیرد!!!
اینجا روسری ها هر روز کوچکتر و مانتو ها هر روز کوتاه تر و تنگ تر می شود!!!
اینجا دخترها پسر شده اند، پسرها دختر شده اند،
مردان بی غیرت شده اند، زنان بی حجاب شده اند!!!
اینجا دیگر کسی احترامی به چفیه ی شهدا قائل نیست!!!
اینجا دعای عهد را فراموش کرده ایم زمان دعای ندبه و سمات را گم کرده ایم!!!
اینجا برای زیباسازی شهرها میلیون ها هزینه می شود
اما برای تعویض سنگ قبر فرسوده ی شهدای گمنام بودجه نداریم!!!
اینجا اعتراض می کنیم که چرا شهدای گمنام را در محیط دانشگاه به خاک سپرده اند!!!
من آن روز یک عشق داشتم؛ پیروزی یا شهادت، بعضی ها امروز هر ساعت عاشق و معشوق آدم های غریبه می شوند و به سادگی دل می دهند و دل ربایی می کنند. من آن روز از گل و لای و خاک سنگرها بر لباس های ساده ام لذت می بردم و بعضی ها امروز از شلوارهای لی خاک نما و پاره پوره خارجی! من آن روز در جبهه زیر آفتاب داغ، چفیه بر سر می انداختم تا نسوزم, بعضی ها امروز روسری از سر انداخته اند که موی سر به نامحرم نشان داده و بسوزند و دیگران را هم بسوزانند.
من در شب قبل از عملیات بر دستانم حنا می زدم تا در جشن پیروزی یا شهادت شرکت کنم، بعضی ها امروز بر چهره شان هفت قلم مواد آرایشی خارجی می زنند تا به نامحرم بگویند من "های" کلاسم، نگاهم کنید! من آن روز در وصیت نامه ام می نوشتم: خواهرم حجاب تو بر علیه دشمن از خون من موثرتر است. بعضی ها امروز حتی در پروفایلشان مینویسند همیشه به روز هستم! دوره و زمانه عوض شده و عشق من مدگرایی و تقلید از غربی هاست. چادر را تجربه نکرده ام، قدیمی است. من آن روز در بیسیم از بچه های پشتیبان می خواستم از طرفم برای دشمن نخود و آجر و سنگ (آتش) بفرستند. بعضی ها امروز به هر ناشناسی می گویند: برایم شارژ بفرست
من آن روز مشامم از بوی دود و باروت پر بود و برای رسیدن به هدفم از آن لذت می بردم, بعضی ها امروز از بوی الکل در انواع ادکلن های خارجی. من آن روز خشاب و اسلحه ام را برای نابودی دشمن در بغل گرفته بودم و بعضی ها امروز سگ های نجس تزیینی گران قیمت را. من آن روز در جبهه، اوقات فراغتم را در چاله هایی، قرآن و دعا می خواندم، اسغفار می کردم و لذت می بردم بعضی ها امروز در چت رو م ها به دنبال عشق ناشناس و گمشده ساعتها به بطالت، پرسه می زنند و روم عوض می کنند!
وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ
فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ
البقرة آیه: ۳۰
و [بیاد آور] هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت:
«من در زمین جانشینى قرار خواهم داد»……!!!!
...................................
متن روی عکس:
مستر همفر جاسوس انگلیسی مینویسد: «زنانِ آنان دارای حجاب محکم هستند که نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست». «به هر وسیله ای که شده باید زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج کرد و بی حجابی را در بین مسلمانان رایج نمود و ابتدا برای گول زدن آنها [برای این] که حجاب را کنار بگذارند، باید به آنها تفهیم کرد که حجاب به صورت چادر و یا عبا مربوط به اسلام نیست»
حکایت کشف حجاب، مؤسسهی فرهنگی قدر ولایت
حجت الاسلام پاشا پور (عارف تهرانی):
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
شعار و حرف پرکرده تمام ادعاها را
یکی بخشیده چون حافظ سمرقند و بخارا را
یکی چون صائب تبریز سر و دست و تن و پا را
از این سو شهریار داده تمام و روح و اجزا را
از آن سو بانو دریائی گرفته حال ماها را
سعادتمند شاعر نیز فقط گفت و نداد هرگز
نه ملک و نه بخارائی نه روح و نه تن و پا را
ولی من میشناسم کس, که او نه گفت و نه دم زد
بدون حرف عمل کرده تمام ادعاها را
کسی که خانمانش را رها از بهر جانان کرد
بدون منتی بخشید سر و دست و تن و پا را
و او آهسته آرام برای عشق محبوبش
فدا کرده به گمنامی تمام روح و جزا را
اگر خواهی بدانی کیست وجودت از سجود اوست
تمامی خودش را داد به ما بخشیده دنیا را
نگفتش ترک شیرازی نه گفتش خال هندویش
و او نامش شهید است او عمل کرد ادعاها را
اَلـلّـهُـمََّ صَـلِّ عـَلـی مُـحَـمَّـد وَ آل مُـحـَمَّـد و عَجِّل فَرَجَهُم