بهترین دوست ما...

قرآن کريم :
قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونى يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنوبَكُمْ وَ اللّهُ غَفورٌ رَحيمٌ؛

[سوره آل عمران، آيه ۳۱]
بگو : «اگر خدا را دوست داريد ، از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را ببخشد» و خداوند آمرزنده مهربان است .

یک سال گذشت ... باز هم پاییز به اخر رسید و یلدا شد.باز من و حس غریبم در این روز ...! هر سال همینه خودم با خودم در گیرم .

27سالمم تموم شد و من هنوز عین بچه هایی که بهونه میگیرن تو این روز بهونه دنیارو میگیرم ،دنیایی که هیچ وفایی نداشته برام به قول معروف من به دنیا اومدم اما دنیا به من نیومده!! دلگیرم تو این روز دلیل ندارم براش  خودمم نمیدونم چه مرگمه 

بعد یک سال اومدم وبم وبی که اخرین کامنت خصوصیش دقیقا برای یک سال قبله ،یک ساله کسی نخونده این وبو و احتمالا بازهم کسی نخونه .

خدایا تولدمه امروز .حال دلمو خوب کن خدااا....

تولد...

باز اخر پاییز رسیدو باز شب یلدا شد.

تو دلم کلی حرف بود,اما نخواستم این روزو با گله و شکایت به یادگار بذارم.

به قول عزیزی :دوسال دیگه میام میخونم وبمو و با خودم میگم چرا انقد غمگین بودم,در حالی که انقد چیز های خوب دورو برم بود,

نمیخوام حسم رو بذارم یادگار بمونه,

بی خیال ....امروز تولدمه,

خودم تولدت مبارک...

 

پشت دیوار همین کوچــه به دارم بزنید
من که رفتم بنشینید و ... هوارم بزنید

باد هم آگهـــی مرگ مرا خواهد برد
بنویسید که: "بد بودم" و جارم بزنید

من از آیین شما سیر شدم ... سیر شدم
پنجـــه در هر چه کـه من واهمه دارم بزنید

دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟!
خبـــر مرگ مرا طعنــــه به یــــارم بزنید

آی! آنها! که به بی برگی من می خندید!
مرد باشید و ... بیایید ... و ... کنارم بزنید

#زنده_یادنجمه_زارع

کویر...

كويرم يه كويرِ خشك و تنها،
كوير هم صحبتش باد و سرابه
كوير روياي دريا تو سرش نيست،
پاي قصه م بشين حالم خرابه

دريغ از يه جوونه تو وجودم،
تموم ريشه هام بي برگ و باره
از اشكاي خودم سينه م تٓرٓك خورد،
تنم از دور شبيه شوره زاره

نه كوهي دورمه تا كم ميارم،
بهش تكيه كنم آروم بگيرم
نه دريا دورمه تا غرق من شه،
نه ساحل ميشم اونجوري بميرم

جوون بودم شبيه جنگلايي،
كه الان سر راهت رو گرفتن
سر راهت تموم جنگلا سوخت،
تا چشمات رنگ دريا رو ببينن

بزن بارون دلم خيلي گرفته.......

يه شب بغضم گرفت فكرت منو برد،
از اون شب با خيالت هم نشينم
با اين حالي كه امشب تو سرم هست،
محالِ صبحِ فردا رو ببينم

يه شب چشمامو بستم خواب ديدم،
داره بارون مياد از ابر مُرده
يه روز چشمام وا كردم نبودي،
ديدم سيل اومده دنيامو برده

تو روياي يه دريا تو سرت بود،
دلم دريا شد و رفتي نديدي
تو رفتي رد بارونو بگيري،
تو رفتي و به دريا نرسيدي

كسي از خلوتم چيزي نديده،
كوير از خلوتش بيرون نميره
كوير روياي دريا تو سرش نيست
كوير تا اخر قصه كويره.....

 

پ,ن:کویر تا اخر قصه کویره ...

محسن همیشه حرف دل ادمو میزنه.

 

 

 

دنیای مجازی و آدم هاش..

زندگی پراز زخم خاطره هاست.
خاطرات عزیزانت.
کسایی که همیشه مدعی بودن همراهت هستن.
کسایی که ثانیه ثانیه بودنشون برات ارزش داشت.
کاش میدونستن با رفتنشون چه جایی تو زندگیت خالی میمونه.
و تو میمونیو اون جای خالی.خاطره هاشون.
رفیق رفتی ,با دلخوری هم رفتی,اما کاش به نبودنت هم فک میکردی!به اینکه چقد سخته دلواپس بودنت,دل تنگ بودنت.
کاش درکم میکردی...
بعضی ها یه دنیای مجازی رو برات واقعی میکنن.
بعضی ها نداشته ها تو کم رنگ میکنن.
اما یه روز میرسه بر خلاف ادعاشون ,بر خلاف حرف هاشون ,خیلی راحت میذارنو میرن.
خواهرم,رفتی,بی خبر هم رفتی.کاش یکم به حرف هات فک میکردی,کاش یکم برا دل داداشت ارزش قایل بودی.
خواهرا دلگیرم ازتون.از رفتنتون. از داداش گفتن هاتون ,کاش همونطور که ادعا میکردین ذره ای منو داداش خودتون میدونستین.
ای خدا ...
چرا نمیتونم قبول کنم دنیای مجازی, مجازیه,و آدماش میتونن واقعی نباشن.

برای ابجی سارا...

چه خوب گفته شاعر :

میرن آدما ...از اونا فقط خاطره هاشون میمونه ...

رفت و همه خوشی هارم برد,جمع کم کم از هم پاشید,اما یادو خاطرش هیچ وقت از یادمون نرفت و نمیره.

هیچ وقت برام یه ادم مجازی ساده نبود,یه خواهر واقعی بود,اونقد ارام بود همونقد ارام رفت از کنارمون,

ای خدا همه خوبارو میبری....

ابجی سارای عزیز روحت شاد,دلمون برات تنگ شده کاش اینجا بودین.کاش نمیرفتین....

کاش..

بد دنیایی شده...
نمیدونم شاید من بد آدمی شدم.
گاهی به جرمی و به گناهی مرتکب میشی که واقعا قصدت اون نبوده.
گاهی گرفتار اعمالت میشی,دستو پاتو میبنده,از چشم همه میفتی, اره... تو آدم بده دنیا میشی,چون دلی رو شکستی.
نگرانی,ناراحتی,دلواپسی,همیشه بفکرشی, نکنه حالش بده؟الان کجاست؟ شب ها با فکرش میخوابی,صب ها پیجتو چک میکنی شاید خبری ازش باشه.
وقتی گوشیتو روشن میکنی منتظر پیامی و یا تماسی که باهات گرفته,اما نه ... هیچ خبری نیست.
دلخوری,و نا امید.
بعد مدتی میبینی پیداش شده,اما یه حرفایی زده پراز ابهام,پراز سوال
تو میمونی این پازل,کنار هم میچینی,به یک چیز میرسی.
از بس دلخوری,از بس ناراحتی از ابرازش نمیترسی...

اما نتیجه ش دلی که ازت میشکنه.
خودتو مقصر نمیدونی,اما مقصر ترین فردی,

بعد این همه مدت این حقت نیست,اما حق دارن باز خواستت کنن,چون تو باعث رفتنش از جمعشون شدی,تو دلشو شکستی.
کاش میتونستی,آدم بده نباشی,کاش میتونستی بی تفاوت باشی,اما آدم بد قصه نباشی.کاش مدل عشق ورزیدنتو,رفاقتتو عوض میکردیو آدم بده نبودی.
کاش هیچ وقت نبودی.
کاش رفیق نبودی, ولی آدم بد هم نبودی.
کاش...

من...

من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهي که بلغزد بر من

من خودم بودم و يک حس غريب که به صد عشق و هوس مي ارزيد

من خودم بودم دستي که صداقت ميکاشت گر چه در حسرت گندم پوسيد

من خودم بودم و هر پنجره اي که به سرسبزترين نقطه ی بودن باز بود

و خدا ميداند بي کسي از ته دلبستگي ام پيدا بود من نه عاشق بودم و نه دلداده به گيسوي بلند

و نه آلوده به افکار پليد

من به دنبال نگاهي بودم که مرا از پس ديوانگي ام ميفهميد

آرزويم اين بود

دور اما چه قشنگ که روم تا در دروازه ی نور

تا شوم چيره به شفافي صبح

به خودم مي گفتم تا دم پنجره ها راهي نيست

من نمي دانستم که چه جرمي دارد

دستهايي که تهي ست و چرا بوي تعفن دارد گل پيري که به گلخانه نرست

روزگاريست غريب

تازگي ميگويند که چه عيبي دارد که سگي چاق رود لاي برنج

من چه خوشبين بودم همه اش رويا بود

و خدا مي داند سادگي از ته دلبستگي ام پيدا بود،،،

 

 

گمشده...

ﺳـﺎﻟـهاﺭﻓـﺖ ﻭ ﻫﻨﻮز. . .
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﭙﺮﺳـﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ. . .
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮۀ ﻋﺸـﻖ ﭼﻪ ﻫـﺎ ﻣـﯽ ﺧﻮﺍﻫـﯽ. . .؟؟
ﺻﺒـﺢ ﺗﺎ ﻧﯿﻤﻪ ﯼ ﺷـﺐ ﻣﻨﺘﻈﺮﯼ. . .
ﻫﻤـﻪ ﺟﺎ ﻣﯽ ﻧﮕﺮﯼ. . .
ﮔـﺎﻩ ﺑﺎ ﻣـﺎﻩ ﺳﺨﻦ ﻣـﯽ ﮔﻮﯾـﯽ. . .
ﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺭﻫﮕﺬﺭﺍﻥ ، ﺧﺒﺮِ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﺍﯼ ﻣـﯽ ﺟـﻮﯾـﯽ
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﺍﺕ ﮐﯿﺴـﺖ. . . .؟
ﮐﺠﺎﺳـﺖ. . .؟
ﺻـﺪﻓﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﺳﺖ. . .؟
ﻧﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻧـۀ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎﺳﺖ. . .
ﯾﺎ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯِ ﺍَﺯﻝ ﻧﺎﭘﯿـﺪﺍﺳﺖ. . .